مسابقه نویسندگی: یادش به خیر...
شروع داستان بر میگرده به ۹ سال و اندی پیش...
وقتی تو دوران نوجوانی عاشق آمار فوتبال بودم و با زدن وبلاگی به اسم نویدآمار هر آنچه که در اون سالها در مورد آمار فوتبال ایران وجود نداشت رو منتشر میکردم تا اینکه یه روز به دعوت سردبیر خبرگزاری پارس فوتبال دعوت به همکاری شدم. دی ماه ۱۳۸۲. مطالب من توی این به واسطه بازدید بالایی که داشت به روزنامهها راه پیدا کرد و از طرفی همکاران و دوستانی که پیدا کرده بودم در انجمن و قرارهایی که بیرون میرفتیم باعث شده بود تا نسل جدید از دوستانم رو تجربه کنم. دوستانی که دیگه همبازی کوچه و همکلاسی مدرسه و دانشگاه نبودند. دوستانی واقعی از جنس دنیای مجازی.
توی انجمن سایت ما یه بازی تخیلی داشتیم به نام لیگ فانتزی، با لیگهایی که الان توی اینترنت زیاد شده و برگزار میشه خیلی خیلی تفاوت داشت و جذابیتش فقط در این بود که با تعداد زیادی از دوستامون دور هم بودیم و کری داشتیم. سعید بندینی (463379) مسئول ناشناس برگزاری این بازی بود و از همبازیان دیگه من توی لیگ فانتزی هم به سعید ایمنی (463338) و کیان شریفی و مرحوم علیرضا و اردشیر، سام و سیاوش و... میتونم اشاره کنم.
تقریبا حدوداً دی و بهمن ۸۳ بود که یه روز سعید ایمنی -که اون زمان مدیر سایت و انجمن بود- یه تاپیک جدید باز کرد و اسمش رو گذاشت هتتریک! چی؟ این چی هست؟ سعید اینو از کجا پیدا کردی؟ قضیه این بود که فردی از اهالی کشور استونی به نام تائونو با جستجو در گوگل و پیدا کردن انجمن این سایت فوتبالی، مدیر انجمن سایت که سعید ایمنی بود را با هتتریک آشنا کرد و از وی خواست تا هتتریک را در انجمنش معرفی کند. اولش به خاطر سختی بازی، کسی سراغش نرفت! با توضیحاتی که سعید واسه جمع میداد اولین نسل جذب هتتریک شد: کیان، اردشیر (رودرانر یونایتد) و مسعود (ذوب آهن سابق) از اولین کسانی بودند که به توصیهٔ سعید تیم گرفتند. پس از آنها و به تدریج، کوروش (پاسارگاد) و من (نوید آمار (463443))، سعید (برشا (463379))، ماتا یونایتد (463361)، آرش (بلک بولداگز (463337)) جذب هتتریک شدند.
در آن روزها که جمع کاربران به زحمت به ۳۰ تیم میرسید و به تدریج این زنجیره در همان جمع خودمانی، بزرگ و بزرگتر شد تا این که تاپیک هتتریک، تبدیل به یکی از شلوغترین و پرطرفدارترین تاپیکهای انجمن شد. با حمایتها و دعوت دوستان بسیاری از این افراد، هتتریک در ایران روزبهروز شاهد حضور ایرانیان بیشتری شد تا اینکه در فصل ۶، با معرفی خارجیهای حاضر در ایران به مسئولان سایت، لیگ برتر و دسته ۲ ایران از خارجیها پاک شد و تیم جلاد توانست در فصل ۷ به عنوان اولین ایرانی، قهرمان لیگ برتر بشه که این عنوان را در فصل ۸ نیز تکرار کرد. و اینطوری شد که سعید رو «أباهتتریک» خطاب کردیم. کسی که علیرغم اینکه اولین ایرانی نبود، اما اولین گسترشدهنده در ایران بود. قبل از سعید تیمهای سمنت و گیشا که دو تا دوست بودند -به نامهای سهند و حامد- توی هتتریک بودند، اما اقدامی برای ترویج هتتریک در ایران نکرده بودند.
در اون سالهای اول، همان انجمن محل حضور و گردهمآیی کاربران ایرانی بود تا اینکه انجمن اختصاصی هتتریک در ایران راهاندازی شد. انجمن اختصاصی هتتریک تنها کارکرد راهنمایی و گردهمآیی داشت تا گسترش بازی در ایران. لذا عدهای از ایرانیان مقیم خارج از کشور، به سرپرستی اولین مسئول زبان و مدیر انجمن ایران در هتتریک یعنی کیان شریفی، پروژه ترجمهٔ سایت به فارسی را آغاز کردند تا زبان فارسی نیز به جمع سایر زبانهای دنیا در هتتریک بپیوندد. اما آن ترجمه ناقص و دارای مشکلاتی بود که باعث میشد تا بسیاری از کاربران همچنان زبان انگلیسی را به عنوان زبان سایت انتخاب کنند.
لذا همچنان معرفی سینهبهسینه، تنها راه گسترش کاربران در هتتریک ایران بود تا اینکه فعالیتهایی تحت عنوان گسترش هتتریک در ایران شکل گرفت. ابتدا به همت احمدرضا (5987244)، با تشکیل کارگروهی از ایرانیان مشتاق، دور جدید ترجمه صحیح سایت آغاز شد. وی همچنین با معرفی بازی هتتریک در اخبار ۲۰:۳۰ شبکه دوم و همچنین مطلبی کوتاه در مجله همشهری جوان و سپس مقالهای بلند و مفصل در مجلهٔ پُرمخاطب چلچراغ، حرکتی بزرگ برای جذب مخاطب انجام داد. مقالات آموزشی دنبالهدار منم در مجله مینو نیز حرکتی دیگر بود که تونستم انجامش بدم! تو اون زمان اینقدر به مجله همشهری جوان پیله شدم و به موبایل محمد جباری (نایب سردبیرش) زنگ زدم که بالاخره یه پرونده به بازیها اختصاص داد و یه گوشهاش هت تریک رو معرفی کرد. اتمام بخش اصلی ترجمه، همزمان با رشد روز افزون کاربران ایرانی باعث شد تا مسئولان هتتریک در طراحی قالب جدید سایت، منوی راست به چپ اختصاصی را برای فارسیزبانان در نظر بگیرند.
اوه! خیلی رفتیم جلو! بذارید یه کم به عقبتر برگردیم! جایی که اولین گردهمآیی هتتریکی در سال ۸۷ برگزار شد! مسبب این گردهمایی (که نزدیک به ۲۰ نفر رو توی جمشیدیه دور هم جمع کرد) فردی به نام محمد سعیدی بود. صاحب تیم برثا مانا، کسی که مسبب تنها حضور من در دسته سه شد و توی پلی آف منو برد و من به دسته سه سقوط کردم، تا یک فصل هم دسته سه رو تجربه کنم. گردهمایی جمشیدیه خیلی خیلی عالی بود و با برنامههای شادی که محمد تدارک دیده بود، برامون خیلی جذاب و خوب تموم شد. سال بعدش (مرداد ۸۸) که دیگه محمد آخرین روزهای هتتریکش بود، دومین گردهمآیی رو خودم برگزار کردم؛ که این بار جمع بیشتری رو توی جمشیدیه دیدیم هر چند که خیلیها به دلیل شرایط سیاسی و ترس از تجمع نیومدند، جمعی که تعداد خیلی زیادشون رو هنوز در کنارم به عنوان بهترین دوستانم دارم.
اما یکی از قشنگترین روزها و ملاقاتهایی که داشتم، روزی بود که احمدرضا اومده بود تهران و به زور کشوندیمش فرحزاد و با دو سه نفر دیگه دور هم نشستیم! این روز هرچقدر سعید دلقکبازی در آورد و حرف زد و هرچقدر من فک زدم، تو بگی یه صدا از احمدرضا در اومد در نیومد!! اینقدر این بشر محجوب و آروم بود که انگار بلا نسبت لال هستش! فکر کنم کل حرفایی که زد همش در مورد زبان انگلیسی بود که با محسن کامورانی (2728871) بحث کردند و محسن ازش راهنمایی گرفت. به مرور گردهماییها و ملاقاتهای هت تریکی اینقدر زیاد شد برام که کمکم تمام دوستان اطرافم شدند دوستان هتتریکی!
هی روزگار، چقدر زود گذشت و چه شیرین و گاهاً چه تلخ!
میخوام دوباره برگردیم عقب و از یه طرف دیگه بیایم جلو! موقعی که اومدیم هتتریک، اومدیم توی یه زمین خاکی! بازی که هیچی نداشت! نه حتی راهنمای مفصلی مثل الان، نه انجمن فارسی، نه زبان فارسی و نه حتی یک طراحی گرافیکی. اگر عکسهای طراحی هتتریک توی اون زمان رو ببینید، شاید خندهتون بگیره و بگید چطوری با این کار میکردید؟
اولین راهنمای بازی رو سعید ایمنی نوشت و توی اینترنت آپلود کرد، (که هنوز هم توی کتابخانههای اینترنتی موجود و قابل دانلود هستش) مطمئناً با دیدنش از خنده رودهبر میشید!
(http://www.mediafire.com/?d1gzgppy9t4vdxs)
سن بازیکنها فقط به سال بود و روز نداشت، وقتی بازیکن رو اول فصل از جوانان پروموت میکردی پولدار میشدی و وقتی آخر فصل در میآوردی، هیچ ارزشی نداشت! چون بلافاصله اول فصل بعد یک سال سنش میرفت بالاتر، در حالی که هیچ فرصتی واسه تمرین و رشد براش نمونده بود!
هیچ کسی توی ایران ساپورتر نداشت و صفحات سنگین با آگهیهای سنگینتر رو مرد میخواست که با سیستم دایلآپ باز بکنه و تازه بخواد توی ترانسفر رقابت هم بکنه! اون زمان تعداد کاربرای هتتریک یه نزدیک یک میلیون نفر هم رسیده بود در حالی که ایران ۱۰۰۰ کاربر هم نداشت!
ترکیب چیدن در زمانی که برنامه فلش در سایت وجود نداشت، خودش نیاز به آموزش دیدن و مهارت خاصی داشت! طوری که میشد با به جون خریدن از دست دادن تمرین، از ۴ و حتی ۵ هافبک وسط هم استفاده کرد!
عجب روزهایی بود! ایامی که تمام بازی هتتریک فقط گرفتن مالکیت توپ بود و هر تیمی که حتی مالکیت ۵۱ درصد داشت حتماً برنده بازی میشد. ایامی که موقعیت ویژه و تخصص و... معنا نداشت و همه چیز در مهارت اولیه و قدرت بدنی و فرم خلاصه میشد! ایامی که سرعت رشد بازیسازی از ۷ به ۸ هفت هفته و دفاع ۱۰ هفته بود و تمام ۵۰ بازیکن، بدون حتی بازی کردن در هفته تمرین ضربه ایستگاهی میدیدن! ایامی که دروازهبان میتونست ضربه ایستگاهی بزنه و گاهاً آقای گل هم میشد!
یکی از خاطرات جالب قدیمی هتتریک، اون روزهایی که بازیکنها از سن فقط سالش رو داشتند و تولد همشون اول فصل بود هستش! فکر کنید شما اگر اول فصل بازیکنی رو از سیستم استعدادیابی (اون موقع آکادمی نبود) میآوردید تیمتون، تا آخر فصل که بخواد ۱۸ ساله بشه، کلی وقت داشتید تمرینش بدید و سود ببرید ولی اگر آخر فصل، حتی بهترین بازیکن رو هم در میآوردید باز فایده نداشت و قیمت چندانی پیدا نمیکرد!
روزگار با همون وضعیت با شیرینیهایی که برامون داشت گذشت تا اینکه هتتریک یه روز اومد و گفت میخوایم قالب رو به کلی عوض کنیم! و اون زمان بود که تازه هتتریک رنگ و بویی به خودش گرفت و نونوار شد.
از یه سمت دیگه هم میشه از قدیم تجدید خاطره کرد. از سمت تیمهای ملی ایران. قبل از من علی سلطانیه یه بار تجدید خاطره کرد و اولیت اسپیچ انتخاباتیم رو گذاشت توی انجمن: (14828595.210)
ولی بدون شک، شیرینترین لحظه دوران هتتریک برای من، لحظه صعود تیم ملی جوانان به جام جهانی جوانانی بود که ایران میزبانش بود.
گفتم میزبانی، بزارید یه تاریخچهای هم از این موضوع بگم! میزبانی در اون زمان با توصیه و لابی انتخاب میشد. یعنی هر چی که مسئولان هتتریک (HTها) صلاح میدونستن و کشور رو انتخاب میکردن میشد. بعد از اینکه مربی جوانان شدم و فهمیدم قضیه اینطوریه، شروع کردم به گیر دادن به یکی از این مسئولان به نام یوهان که ایران رو میزبان کنید و...
نامههایی که با انگلیسی دست پا شکسته اون زمانم بهشون میزدم، هنوز توی ارتباط با مسئولینم هست! چهارمین فصلی که به یوهان گیر دادم، نتیجه داد و ایران میزبان شد! این خبر رو که من از پیش داشتم و میدونستم رو به این صورت توی انجمن بیان کردم: (13600552.1)
بعد از اینکه میزبان جام جهانی شدیم، برای اینکه یه کاری نو و متفاوت انجام بدیم، با حمایت مالی تعدادی از بچهها یه انیمشین کوتاه توسط دوستان سرمهدی (9994373) ساخته شد:
(http://www.hattrickedu.ir/modules/pages/index.php?pagenum=12)
که در صفحه هتتریک من قرار گرفت و در یوتیوب هم آپلود شد و بازدید خوبی داشت!
ایده ایران برای ساخت کلیپ، باعث شد تا مسئولان هتتریک به این فکر بیفتند که شرط میزبانی جام جهانی ساخت کلیپ باشه و هر کشوری که کلیپ بهتری بسازه، با رای کاربرا بشه میزبان! اتفاقی که با بیان تاریخی که بهش اشاره کردم، نشأتگرفته از ایدههای ایرانیهاست. پرچم ایرانیها اینجا هم بالاست!
بدون ابراز احساسات، متنم رو تموم میکنم و فقط آرزو دارم که از جمع دوستانهای که دارید لذت ببرید و با دوستاننتون خوش باشید.
پ.ن: میخواستم توی خیلی از بخشها عکسهایی قدیمی بزارم اما متاسفانه فرصت نکردم جمع آوری کنم و از توی آرشیوم پیدا کنم، اگر تونستم توی تاپیک خبرگزاری میزارم!
برای گفتگو پیرامون مقاله به تاپیک خبرگزاری هتتریک ایران
(15424087.1) مراجعه کنید.
2012-08-30 12:47:32,
509 views
Link directly to this article (HT-ML, for the forum):
[ArticleID=15947]